دوستى خدا با جوانان
پروردگار عالمیان تمام بندگان خود را دوست مى دارد و نشانه هاى فراوانى از این دوستى پایدار در قرآن مجید به چشم مى خورد. قرآن با بیان این که خداوند محسنین
[1] و توابین
[2] و متطهرین
[3] و متقین
[4] و صابرین
[5] و متوکلین
[6] و مقسطین
[7] و مطهرین
[8] را دوست مى دارد، این حقیقت را به خوبى روشن کرده است. اما در عین حال نسبت به جوانان، به خاطر جایگاه خاصى که در نظام عالم هستى دارند، دوستى و علاقه دیگرى دارد .
خداوند جوانان را به خاطر جوانى دوست داشته و احترام مى کند. محمد بن سلیمان از پدرش نقل کرده که در خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم که ابوبصیر وارد شد، در حالى که نفس هاى عمیقى مى کشید. همین که در جاى قرار گرفت، امام به او فرمود: علّت این نفس بلند و عمیقى که مى کشى چیست؟
گفت: اى فرزند رسول خدا، سن من بالا رفته و استخوان هایم کوبیده گشته و مرگم فرا رسیده و این در حالى است که نمى دانم سرنوشت آخرتم چگونه خواهد شد. امام فرمود: اى ابا محمد تو نیز که چنین مى گویی؟ !
گفت : فدایت شوم، چرا چنین نگویم .
امام فرمود: اى ابا محمد، آیا نمى دانى که خداوند متعال جوانان شما را اکرام مى کند و از بزرگسالان شرم و حیا مى کند؟
گفت: فدایت شوم، چگونه خدا جوانان را اکرام کرده و از بزرگسالان و پیرمردان شرم مى کند؟
حضرت فرمود: خداوند جوانان را به احترام جوانى عذاب نخواهد کرد و از پیرمردان شرم نموده، آن ها را حسابرسى نمى کند .
[9] از این رو است که خداوند تمام پیامبران را در جوانى به پیامبرى برانگیخت
[10] و به خاطر همین دوستى است که تمام بهشتیان جوان
[11] خواهند بود و قرآن در روز محشر به صورت جوانى نشان داده مى شود
[12] و به همین جهت است که اصحاب کهف با این که بزرگسال بودند، امّا قرآن آنان را جوان خطاب کرد
[13] و امام زمان (عج) نیز در چهره یک جوان ظاهر مى گردد
[14] و یارانش همه جوان هستند
[15] و سرانجام ملک الموت در چهره جوانى سفید روى خواهد آمد .
[16] آری، این کمال بى انصافى است که جوان بداند خداوند چه قدر او را دوست دارد به او مهر و محبت مى ورزد، اما او با گناه در محضر خالق خود، راه دوستى متقابل را بر خود ببندد .
[1] . سوره بقره، آیه 195 .
[2] . همان، آیه 222 .
[3] . همان .
[4] . سوره ال عمران، آیه 167 .
[5] . همان، آیه 146 .
[6] . همان، آیه 159 .
[7] . سوره مائده، آیه 42 .
[8] . سوره توبه، آیه 108 .
[9] . کافی، ج 8، ص 34 .
[10] . میزان الحکمه؛ ج 4، ص 3020، کنزالعمال، ج 11، ص 475 .
[11] . بحارالانوار، ج 43، ص 292 .
[12] . کافی، ج 3، ص 603 .
[13] . کافی، ج 8، ص 395 .
[14] . بحارالانوار، ج 52، ص 287 و ج 44، ص 19 .
[15] . همان، ص 344 .
[16] . کافی، ج 8، ص 392.